ایدهپردازی به روش مهندسی فکر
نویسنده: سید محمد مهدی حکیم
مدرس و نظریهپرداز مهندسی فکر
ما انسانها در هر حیطهای که مشغول به فعالیت هستیم، اگر به دنبال پیشرفت هستیم، به ایدههای جدید نیاز داریم. پیشرفت بدون ایدههای جدید معنی نداره. ولی مشکل اونجاییه که یاد نگرفتیم ایدهپردازی کنیم. فرقی هم نمیکنه که در چه حیطهای فعالیت داریم. البته این مسأله به این معنی نیست که اصلا نمیتونیم ایدهپردازی کنیم و حتی بعضی انسانها اتفاقا در حیطه فعالیتشون ایدههای خیلی خوبی هم تولید میکنن. ولی خیلی وقتها این اتفاق نمیافته و کار یکنواخت و روتین باعث میشه تا ایدههای ما بمیرن و بعد از مدتی کلا ایدهپردازی هم متوقف میشه.
در این درس میخوام درباره روش ایدهپردازی با رویکرد مهندسی فکر توضیح بدم. قبل از شروع یک نکته رو بگم که خیلیها رو دیدم که همیشه به دنبال ایده از بیرون میگردن. وقتی هم میخوان به چیزی برسن، همه توجه و نگاهشون اینه که از جایی یک ایده رو تقلید کنن. این اسمش ایدهپردازی نیست. ایدهها رو باید ما خودمون تولید کنیم و تولید ایده هم خیلی وقتها سخته. انرژیبر و زمانبره ولی به سختیش میارزه.
پس قبل از شروع لازمه اول نگاهمون رو نسبت به مسائل تغییر بدیم. قراره خودمون تولیدکننده ایده باشیم. پس لازمه که دست به کار بشید.
برای ایدهپردازی مراحل زیر رو انجام بدید.
۱. برای ایدهپردازی در هر زمینهای، لازمه ابتدا مجموعهای از ایدههای اولیه و اساسی در ذهن ما وجود داشته باشه. ایدهها خود به خود بهوجود نمیان. اونها نتیجه تجزیه و ترکیب ایدههای اولیه هستن. پس لازمه ابتدا بریم و در زمینه مورد نظر مطالعه داشته باشیم ولی نه هر نوع مطالعهای. مطالعه مسائل اساسی و پایهای یا اگر برای یک مهارت عملی نیاز به ایده داریم، باید بریم و پایهّهای اون مهارت عملی رو آموزش ببینیم. توجه کنید که در مهارت عملی، مطالعه اصلا کاربرد نداره و مهارتّهای عملی با مباحث علمی و نظری متفاوت هستن. علم مهارت در عمل شکل میگیره. مثلا برای ایدهپردازی در هنر، لازمه مسائل ابتدایی هنر رو به صورت عملی بلد باشیم.
۲. برای ایدهپردازی در هر زمینهای لازمه دغدغه داشته باشید. اگر دغدغه لازم رو نداشته باشید ذهن شما درگیر نمیشه. دغدغه داشتن برای یک چیز یعنی حرکت و تلاش ذهن به سمت اون. به این ترتیب، ایدههای اولیهای که در ذهن شکلگرفته، با حرکت ذهنی که از دغدغه باعثش شده باهم تجزیه و ترکیب میشن. دغدغه داشتن همون هدفمندی از یک زاویه دیگهاست. هدفهای حقیقی و واقعی منجر به حرکت میشن. اگر کسی بگه که من دغدغه دارم و هیچ حرکتی نمیکنه، نشون میده که واقعا دغدغهای نداره. ذهن که درگیر شد، ایدهها هم کم کم خودشون رو نشون میدن. پس اگر میبینید ایدهای به ذهنتون نمیاد احتمالا به خاطر اینه که دغدغه ندارید و انتظار دارید بدون تلاش و حرکت ذهنی، ایدهها خود به خود ظاهر بشن. توجه داشته باشید که همین حرکت ذهنی باعث میشه ایده هم بهوجود بیاد. پس باید این حرکت رو ایجاد کنید.
دو راه دیگه برای به حرکت در آوردن ذهن وجود داره. یکی سؤال و دیگری ایجاد چالشّهای جدید. سعی کنید در زمینه مورد نظر، سؤالّهای متعدد رو مشخص کنید و تلاش کنید جوابهاشون رو پیدا کنید. و همینطور برای خودتون در اون زمینه چالش ایجاد کنید. یعنی سعی کنید در حالتهای مختلف با موضوع یا مسأله روبرو بشید و از جنبههای مختلف اونو بررسی کنید یا در حالتهای مختلف حلش کنید. مثلا نقاشی در نور کم یا در تاریکی یک چالش جدید برای کسیه که میخواد در نقاشی کشیدن بهتر بشه و ذهن خودشو به چالش بکشه. راه رفتن با چشمان بسته، رانندگی در تاریکی، انجام فعالیتها با یک دست به جای دو دست و چالشّهایی از این قبیل میتونه ذهن رو درگیر کنه و به این ترتیب ذهن شما برای حل مسأله با شرایط جدید تلاش خواهد کرد و این باعث میشه حرکت ذهنی که به دنبالش هستیم شکل بگیره.
۳. برای ایدهپردازی حتما از نوشتن استفاده کنید. روی برگه فکر کنید و وقتی دو مرحله قبل رو بهخوبی انجام داده باشید، ایدههای جدید به سرعت و با تعداد بالا ظاهر میشن. در این حالت شما نمیخواهید که این ایدهها رو از دست بدید هرچند که خیلی خوب نباشن ولی قطعا یک جنبه مثبت و بهدرد بخور برای شما دارن. حتما اونها رو بنویسید و سر فرصت دربارهشون فکر کنید. جنبهّای مثبت و منفی رو مشخص کنید و ببینید کدوم قسمتش به درد شما و ایده نهاییتون میخوره. میتونید با خودتون یک دفترچه به همراه داشته باشید و هر لحظه که ایدهای در ذهنتون پدیدار شد، اون رو یادداشت کنید.
۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام ووقت بخیر نظرتون در مورد تفکر مهندسی را خیلی دوست داشتم