انسان هزار سال آینده از نگاه مهندسی فکر
نویسنده: سید محمد مهدی حکیم
نظریهپرداز و مدرس مهندسی فکر
آیا دوست دارید بدونید انسان هزار سال آینده چه ویژگیها و خصوصیتهایی داره و بارزترین خصوصیتش چیه؟
حدس میزنید که این انسان چه خصوصیتی داره؟
انسانهای نسلهای مختلف با هم متفاوتند و طبیعیه که انسان هزار سال آینده نسبت به ما متفاوت باشه همونطور که ما نسبت به انسان هزار سال گذشته متفاوت هستیم.
ولی این تفاوت رو از چه منظری باید ببینیم؟
بعضیها ممکنه بگن در هزار سال آینده تکنولوژی نسبت به الان خیلی بیشتر پیشرفت کرده و رفاه زندگی در هزار سال آینده خیلی بیشتر از الانه. حتما دیگه دردی وجود نداره چرا که پزشکی اونقدر پیشرفت کرده که هیچ مریضی خاصی پیدا نکنیم. یا اینکه هوش مصنوعی و رباتیک اینقدر پیشرفت کرده که همه کارهای ما رو اونها برای ما انجام میدن. صفر تا صد.
خب این یک نگاه میتونه باشه. ولی این تفاوتها، تفاوت انسان هزار سال آینده با ما نیست بلکه تفاوت امکانات اونها با ماست!
پس این مسائل رو بهتره به عنوان تفاوت لحاظ نکنیم.
تفاوتها جای دیگری هستند. جایی که خیلی حواسمون بهش نیست. ولی قبل از اینکه بهتون بگم تفاوت اصلی در کجاست و انسان هزار سال آینده چه ویژگی خاصی نسبت به ما داره این سؤال رو میپرسم که: ما نسبت به انسان هزار سال گذشته چه تفاوتی دارم و ویژگی خاص ما نسبت به انسان هزار سال گذشته و حتی قبلتر چیه؟
جواب درست به این سؤال دقت بالایی میخواد و جوابهای نادرست زیادی برای این سؤال ممکنه وجود داشته باشه.
برای نزدیک شدن به جواب این سؤال باز هم یک سؤال دیگه مطرح میکنم.
به نظر شما نقطه مشترک بین ما و انسان هزار سال آینده چیه؟ و نقطه مشترک بین ما و انسان هزار سال گذشته چیه؟
تنها نقطه مشترکی که بین ما و انسان هزار سال گذشته وجود داره اینه که خصوصیت اصلی انسان رو دارن. چه خصوصیتی؟
تفکر.
یعنی هم ما و هم انسان هزار سال گذشته عملیات ذهنی و تفکر رو انجام داده و هنوز هم انجام میدیم. بنابر این همین نقطه مشترک بین ما و انسان هزار سال آینده خواهد بود. غیر از این نقطه مشترک به نظر من نقطه مشترک با اهمیت دیگری وجود نداره. همین نقطه مشترک میتونه ما رو کمک کنه که جواب سؤال اصلیمون برسیم.
دقیقا همین اتفاق مشترک بین تمامی انسانها از جمله انسانهای گذشته و آینده، نقطه اختلافشون هم هست. درسته که همشون فکر میکنن ولی اون چیزی که باعث شد تا انسان گذشته با حال و آینده تفاوت داشته باشه دقیقا تفاوتشون در نوع و روش تفکره!
حالا تفکر ما نسبت به هزار سال گذشته چه تغییری کرده؟ در حال حاضر تنها آگاهی ما نسبت به مسائل پیرامون بیشتر شده و با اینکه تنها مسائل و اطرافمون رو تونستیم جزئیتر ببینیم اینهمه اختلاف دیدگاه بین ما و انسان هزار سال گذشته بهوجود آمده (مثلا شناخت اتم، بدن انسان، کیهان و …). ولی یک نکته دیگه که هنوز هم ازش غافل هستیم اینه که روشهای تفکر ما نسبت به هزار سال گذشته تنها مقداری بهتر شده و خیلی جاها هم بدتر شده. پس اولین نکته اینه که در تمامی جنبهّهای تفکر باید پیشرفت کنیم نه فقط در آگاهیهای جزئی نسبت به اطرافمون.
مورد بعدی اختلاف بین ما و هزار سال گذشته اینه که ما میتونیم به مسائل بیشتری فکر کنیم و به عبارت دقیقتر مرزهای ذهنی ما وسیعتر شده. مثلا هزار سال گذشته ارتباط از راه دور معنی نداشت و اصولا کسی به اون فکر نمیکرد. ولی الان ما به این مسأله فکر میکنیم. یا اینکه سلولهای بدن انسان چه شکلی هستن و یا سفر به فضاو مسائل بسیار دیگه که ما در حال حاضر میتونیم بهش فکر کنیم ولی انسانهای گذشته اصلا به چنین مسائلی فکر نمیکردن. چرا؟ دقیقا به این علت که تفکرشون محدود بوده و هنوز مرزهای ذهنیشون رو گسترش نداده بودن. اگر هم بهشون از امکان همه این اتفاقات صحبت میکردید، حتما شما رو دیونه خطاب میکردن. البته طبیعیه که هنوز خیلی چیزها رو نمیدونم.
از نظر من دو علت اساسی وجود داره که فقط یک علتش مربوط به پیشرفت تکنولوژیه. علت اساسی که همون باعث پیشرفت تکنولوژی میشه، قدرت تفکر انسانه. هر چقدر که قدرت تفکرش بیشتر باشه در زمینههای تکنولوژی هم پیشرفت بیشتری داریم. من این قدرت تفکر رو در گسترده بودن مرزهای ذهنی و قابلیت ذهن ما در فکر کردن به مسائل مختلف میبینم. یعنی یک قابلیتی در ذهن ما شکل میگیره که میتونیم نسبت به مسائل جدید فکر کنیم و اونّها رو به نتیجه برسونیم در حالی که تا قبل از این قدرت این کار رو نداشتیم.
البته پیشرفت تلکنولوژی به این معنی نیست که انسان یاد گرفته تا از تفکرش استفاده بهینه داشته باشه. ولی از اونجا که انسانها به دنبال رفاه هستند، به دنبال پیشرفت تکلنولوژی رفتن و خیلی مسائل دیگه که از رفاهشون اساسیتره دست نخورده رها شده و حتی در اون زمینهها خیلی بد فکر میکنن و خرابکاری میکنن.
همین مرزهای فکری و تفکرات رو نسبت به دیدگاههای نادرستی که هزار سال گذشته بر اساس اون زندگی میکردن و به اون باور داشتن در نظر بگیرید. قبلا نسبت به اون باورها چه دیدگاهی وجود داشت و الان چه دیدگاهی وجود داره. بسیاری از باورهای گذشته بهخاطر افزایش آگاهی انسان تغییر کرده و باورهای جدیدی جایگزین اون شده.
پس میتونیم تفاوت عمده و اساسی بین انسان الان و هزار سال گذشته رو در نوع تفکر، آگاهی و مرزها و محدودیتهای فکریش ببنیم.
الان جواب به سؤال اصلی راحتتره. وقتی که فهمیدیم تفاوتها از کجا شکل میگیرن، میتونیم بگیم که انسان هزار سال آینده نسبت به ما چه ویژگی یا برتری داره. البته به این معنی نیست که حتما این اتفاق خواهد افتاد چون ممکنه انسانها کلا مسیر نادرستی رو انتخاب کنن و هزار سال آینده از یک بیراهه سر دربیارن! کی میدونه؟
ولی اگر بتونن یک مسیر فکری درست رو طی کنن، در هزار سال آینده مرزهای فکری اونّها بسیار گستردهتر از الان خواهد بود.
حالا اگر شما دوست دارید تجربه انسان هزار سال آینده رو داشته باشید میدونید که باید چکار کنید! روی تفکرتون سرمایه گذاری کنید. تفکر انسان یک دنیای دست نخورده است و لایهّهای فراوانی داره که اگر اونّها رو کشف کنید میتونید تجربه انسانهای گذشته و آینده رو داشته باشید. چون بلدید مثل اونها فکر کنید. کی بدش میاد که جلوتر از زمان خودش حرکت کنه؟ البته بعضی آدمهای تنبل هستن که فقط به دنبال زندگی روزمره هستن. من با اون دسته از آدمها کاری ندارم. روی حرف من با کسانی است که به دنبال پیشرفت هستن و میخوان انسانیت خودشون رو معنی کنن نه اینکه اون رو به سطحهای بیارزش پایین بکشن.
درباره مرزهای فکری در کلاسهای مهندسی فکر بیشتر صحبت میکنیم.