در درس گذشته با مفهوم تفکر انتقادی، تفکر نقادانه و تعریفهای آن به شکل دقیق آشنا شدیم. در این درس درباره ویژگیهای اساسی تفکر انتقادی صحبت خواهیم کرد.
۱. اولین ویژگی اساسی تفکر انتقادی (critical thinking) مشاهده قبل از قضاوت است.
به مثالهای زیر توجه کنید.
قضاوت | مشاهده |
چرا وقتشناس نیستی و به وقت قرار احترام نمیگذاری؟ | چی شد که دیر سر قرار حاضر شد؟ |
فلانی بازیکن خوبی نیست | فلانی در این بازی کم پاس داد و گل هم نزد |
تو هیچ وقت به من توجه نداری | چند باری که از تو درخواستی داشتم آن را برآورده نکردی |
تو آدم بدی هستی | کاری که انجام دادی، کار بدی است (مثلا دروغ) |
کوروش انسان پرخاشگری است | کوروش هنگام استرس پرخاشگری میکند |
– در تفکر انتقادی باید فرایند مشاهده را تقویت کنیم
بدین منظور لازم است قضاوتهای خودمان را بشناسیم و آنها را تبدیل به مشاهده کنیم. در مثالهای بالا نمونههایی از این فرایند را دیدید. البته منظور ما از این مثال این نیست که قضاوت همیشه بد است. بلکه مشکلی که در تفکر انسانها بهوجود آمده این است که معمولا قضاوتهایشان بر اساس مشاهدات ناقص و نادرست انجام شده است یا خیلی وقتها بر اساس یک برداشت غلط، قضاوت یا حکمی صادر میکنند و بر اساس آن رفتار میکنند که این روند قطعا بر روی تفکر و ارتباط برقرار کردن با دیگران و حتی خودمات تأثیر منفی خواهد داشت.
یکی دیگر از نکات قضاوتها، دادن حکمهای کلی بر اساس مشاهدات محدود است حکمهایی که حاوی عبارتهایی مانند همیشه، به ندرت، اغلب و .. هستند. در مشاهده ما نباید از برداشتّهای کلی و بدون مبنا، واژههای گنگ و نامفهوم و حرفهایی که هیچ دلیلی پشت آن نیست استفاده کنیم.[۱]
تمرین:
۱۰ مورد از قضاوتهای زندگی خودتان را مشخص کنید و آنها را تبدیل به مشاهده کنید. برای این تمرین میتوانید هم از قضاوتهای درست و هم از قضاوتهای نادرست از دید خودتان استفاده کنید. لازم نیست حتما قضاوتهای نادرست را تبدیل به مشاهده کنید. چرا که هدف ما اول مشاهده قبل از قضاوت است. پس مشخص کنید که در قضاوتهایتان از چه مشاهداتی استفاده کردید.
مثال: پدر من انسان خوبی است (قضاوت). پدر من در ۲۰ سال گذشته، سالیانه یک دهم درآمدش را صرف امور خیریه میکند (مشاهده). در این مثال ما بر اساس یک مشاهده به یک قضاوت رسیدیم.
۲. ویژگی پرسشگری: انسان نقاد پرسشگر است. با پرسش در واقع مشاهدات خودمان را تقویت میبخشیم تا به قضاوت بهتر و کاملتری دست پیدا کنیم.
یکی از راههای به نقد کشیدن تمام مشاهدات پرسیدن سؤالهای مناسب برای روشن شدن دیدگاه ما نسبت به واقعیتها و پدیدههاست. و هم اینکه با پرسش از دیگران و حتی خودمان میتوانیم راه را برای رسیدن به مشاهدات بعدی هموار کنیم. پرسشگری یک روحیه است که حتی میتوانیم با خودمان نیز مشغول آن باشیم. یعنی فرایند سؤال پرسیدن از خودمان باعث میشود تا توجمان نسبت به واقعیتهای اطراف جلب شود چرا که هر سؤال نیازمند جوابی است و وجود سؤال محرک ما برای تلاش و یافتن جواب آن از بین واقعیتهاست. ولی هر سؤالی ما را کمک نمیکند. سؤالات ما باید دقیق و مشخص باشند تا جواب آنها نیز دقیق و مشخص باشند. ویژگی دیگر سؤالات این است که با هم مرتبط باشند تا جوابهای آنها نیز با هم مرتبط باشند و به این ترتیب مشاهدات و برداشتههای ما بهتر خواهند شد.
– سؤالات انواع مختلفی دارند
و هر نوع میتواند قسمتی از موضوع و مسأله مورد نظر را پوشش دهند. همچنین هر سؤال اساسی میتواند از مجموعه سؤالات کوچکتری تشکیل شده باشد؛ مجموعه جواب سؤالات کوچک، جواب سؤالات بزرگتر خواهند بود.
سؤالهای مربوط به اطلاعات: در این سؤالات به دنبال تعیین اطلاعات اساسی و پایهای در رابطه با موقعیت یا مسأله مورد نظر هستیم. اطلاعات زمانی، مکانی، وضعیت و… که با سؤالات کی؟ کجا، چطور و … پرسیده میشوند.
سؤالهای مربوط به برداشت و تفسیر: این سؤالها مربوط به کشف روابط بین پدیدهها مانند روابط زمانی، فرایندی، مقایسه، تفاوتها و شباهتها، علیت و … هستند.
سؤالهای تحلیلی: این سؤالّها در پی مشخص نمودن اجزای یک فرایند و رابطه آن با کل هستند. تحلیل روابط نیز بخش دیگری از ویژگیهای این سؤالات است.
سؤالهای مربوط به ترکیب: این سؤالها بعد از جمعبندی نظرات مختلف و سعی بر ارائه یک راه حل و نتیجهگیری با استفاده از آنّهاست. مثلا چگونه میتوانیم ….؟
سؤالهای مربوط به ارزیابی: در این سؤالها به دنبال ارزشگذاری امور هستیم تا به ما کمک کنند که بهتر تصمیم بگیریم. مثلا فلان مسأله چقدر مهم است؟ از کجا مطمئن باشیم؟ چرا؟
سؤالهای مربوط به کاربرد: در این سؤالات به دنبال کاربردی کردن اطلاعات خودمان هستیم تا در موقعیتهای دیگر نیز از آنها استفاده کنیم.
در رابطه با مشاهده یک عبارت کلیدی به نام واقعیتها مطرح میشود. واقعیت یعنی چیزی که همه آن را قبول دارند و درستی آن اثبات شده است در حالی که قضاوت، عقاید شخصی یا برداشتها در نگاههای مختلف متفاوت است و بر سر آنها اتفاق نظر وجود ندارد.
تمرین: ۳ موضوع در زمینههای مختلف مشخص کنید و سعی کنید ۵ سؤال از هر نوع که در بالا مطرح کردیم، در رابطه با آن مسأله بپرسید.
۳. تجزیه و تحلیل کردن:
برای رسیدن به یک تفکر نقادانه نیاز به تجزیه و تحلیل داریم. اطلاعات خام بدون تجزیه و تحلیل هیچ کاربرد و فایدهای برای ما ندارند. تجزیه و ترکیب اطلاعات ما را به اطلاعات جدید میرساند که قضاوتهای ما را شکل میدهند.
روشهای تجزیه و تحلیل کردن بسیار مفصل است و به درسهای مجزا نیاز دارد. ولی نکته اساسی و کاربردی در تجزیه و تحلیل این است که کوچکترین تجزیه یا ترکیبی باید توجیهپذیر باشد.
۴. استدلال:
در تفکر انتقادی هیچ چیز بدون دلیل معنی ندارد. هر تحلیل، قضاوت و نتیجهای باید مستدل و قابل اعتماد باشد. اگر هر کسی بدون دلیل بخواهد نظر خود را عملی کند، طبیعی است که همه با هم به مشکل بربخورند. ولی با یک نگاه سریع به جامعه میبینیم عملا همین اتفاق میافتد و این نشاندهنده ضعیف بودن تفکر انتقادی در جامعه است.
۵. تمایز قائل شدن:
با تفکر نقادانه به این قدرت میرسیم تا مسائل و احکام آنها را از یکدیگر مجزا کنیم و آنها را با هم قاطی نکنیم. قاطی کردن مسائل باهم به چند دلیل اتفاق میافتد. یکی اینکه روشهای درست فکر کردن را خوب بلد نیستیم. دوم اینکه اهداف ما واضح نیستند. سوم اینکه نظم نداریم. چه در زندگی و چه در تفکر. یکی از نمودهای این ویژگی در مسائل احساسی مشخص میشود. وقتی که انسانها احساسی میشوند تفکر نقادانه کاملا به کنار رفته و مسائل با هم قاطی میشود و معمولا به نتایج خوبی هم ختم نمیشود چرا که در لحظه سیطره احساسات بر ما تنها به یک چیز فکر میکنیم و آن هم حس ماست. طبیعی است که تمام مشاهدات خود را به کنار بگذاریم انگار که وجود نداشتهاند.
۶. قدرت پیشبینی:
وقتی که به قدرت تفکر دقیق و نقادانه دست پیدا کردیم، قدرت پیشبینی ما نیز افزایش پیدا میکند و به این ترتیب در سرمایههای خود صرفهجویی میکنیم و به نتایج خیلی بهتری دست مییابیم. به این ترتیب سود کردهایم نه ضرر.
۷. پیشرفت در زمینههای مختلف
با بالا رفتن قدرت تفکر و تحلیل، دانش ما در زمینههای مختلف نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
به طور خلاصه فردی که مهارت تفکر انتقادی دارد میتواند:
- ارتباط بین نظرها را درک کند.
- اهمیت و مرتبط بودن بودن ایده ها و بحث ها را مشخص کند.
- نتایج را بهبود ببخشد
- خطاها و عدم ثبات منطقی را تشخیص دهد.
- رویکرد خود در مواجهه با مشکلات را از روش سیستماتیک و با ثبات انتخاب نماید.
- از فرضیات، عقاید و ارزش های خودش دفاع کند.
- از لحاظ روانی به ثبات برسد
- در مسیر خود بهتر و با اطمینان بیشتر حرکت کند
- در موقعیتهای سخت، تصمیمات بهتری بگیرد.
- به استقلال فکری برسد و از فشارهای محیط کمتر تأثیر بپذیرد. خودش حاکم بر محیطش باشد.
- عادتهای نادرست خود را تغییر دهد. حتی اگر به شکل موروثی به او رسیده است مانند آموزش والدین
- تصمیمات قاطعانه بگیرد.
- قدرت تغییر بیشتری داشته باشد.
ادامه درس تفکر انتقادی را در درسهای زیر دنبال کنید
درس سوم تفکر انتقادی
[۱] . البته دقت کنید که برخی صاحبنظران در زمینه تفکر نقاد، قضاوت را به شکل کلی ناپسند قلمداد میکنند و سعی در نقی آن دارند. من با این دیدگاه موافق نیستم چرا که وقتی به دنبال انجام عکسالعملی هستیم، قطعا از قضاوتهای خودمان استفاده میکنیم.
مثلا کسی از ما پول قرض میخواهد و ما به اون نمیدهیم چون فکر میکنیم که پول را پس نمیدهد. این یک قضاوت درونی است و یک رفتار بر اساس آن شکل گرفته است. برای ایجاد یک عکسالعمل خوب ما نیازمند قضاوتهای خوب با مبنای دقیق و کامل هستیم و تلاش ما، رسیدن به مشاهدات هرچه بیشتر برای بالا بردن دقت قضاوتهایمان است.
برای دریافت آموزشهای کاملتر، به صفحه کارخانه ذهن هوشمند مراجعه کنید.
۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
[…] درس دوم تفکر انتقادی […]