تفکر انتقادی یعنی چه؟ راههای تقویت تفکر انتقادی چیست؟(۵)
نویسنده: سید محمد مهدی حکیم
نظریهپرداز و مدرس مهندسی فکر
این درس آخر مجموعه درسهای تفکر انتقادی است. در این درس نکات تکمیلی و مرتبط با مهارت تفکر انتقادی را مطرح میکنیم.
ابتدا ویژگی افراد دارای تفکر نقادانه را مرور میکنیم:
۱. روحیه پرسشگری: دقت کنید که با یک یا دو سؤال پرسیدن ما پرسشگر نخواهیم بود بلکه پرسشگری یعنی اینکه با هر مسألهای از هر نوعی که روبرو میشویم آن را به چالش میکشیم و سؤالات مختلفی در رابطه با آن مطرح میکنیم.
۲. نقد پذیری و خود نقد پذیری: یک ویژگی مهم در تفکر نقاد، این است که همانطور که ما همه چیز را به چالش میکشیم، این اجازه را بدهیم که دیگران نیز ما را به چالش بکشند تا ما برای دیدگاههای خودمان مبنای قانعکنندهتری داشته باشیم. برای اینکه در دام نقد دیگران نیفتیم، بهتر است نقد کردن را از خودمان شروع کنیم و خودمان را نقد کنیم و اصلاح کنیم. نقد کردن باعث بالا رفتن آگاهی میشود.
۳. ارزیابی به دور از قضاوتهای متعصبانه و یا از روی لجبازی و یکطرفه.
۴. هیچ مسألهای بدون دلیل و تفکر نه پذیرفته میشود و نه رد میشود.
۵. سعی در رسیدن به اطلاعات دقیق و مناسب از راه منابع مختلف
۶. انسان نقاد، سعی میکند دید وسیعتری داشته باشد. در مقابل کسانی که قدرت تفکر خوبی ندارند کوتهبین و تنگ نظر هستند و با خودشان و دیگران همیشه به مشکل بر میخورند و حتی آن را انکار میکنند.
۷. به یک موضوع یا مسأله از جوانب مختلف نگاه میکنند و یکجانبه نگر نیستند.
۸. قدرت ارزیابی و تحلیل بالایی دارند.
۹. هم گوینده منطقیای هستند و هم شنونده فعالی هستند. البته این دو مهارت از هم جدا هستند و باید به صورت جداگانه تقویت شوند. در واقع مکمل هم هستند تا خروجیهای بهتری بگیریم.
۱۰. مطلقگرا نیستند. یعنی مسألهای را کامل رد یا قبول نمیکنند بلکه جنبههای مختلف آن را در نظر میگیرند که ممکن است خوب یا بد باشد.
۱۱. تلاش بر کلی نگری و جزئی نگری دارند.
۱۲. ساده لوح نیستند و به راحتی فریب کسی را نمیخورند.
۱۳. اعتماد به نفس بالایی دارند.
۱۴. به راحتی جذب گروهها یا افراد نمیشوند.
۱۵. قدرت مدیریت احساسات خود را دارند.
۱۶. مسئولیتپذیر هستند.
۱۷. به دیگران اجازه ابراز عقیده میدهند.
۱۸. پیش از جواب دادن و تصمیم گرفتن فکر میکنند.
۱۹. حتی به دیدهها و شنیدههای خود با نگاه نقد مینگرند.
۲۰. برای مسائل مختلف میتوانند راهحلهای متفاوتی کشف کنند.
در فرآیند تفکر انتقادی ممکن است آسیبها و آفتهایی شکل بگیرند که باید نسبت به آنها حواسمان را جمع کنیم تا در دام آنها نیفتیم.
۱. آگاهی ناقص که منجر به غرور میشود. خیلی وقتها ممکن است کسانی که این مهارت را به صورت نسبی پیدا میکنند، به علت نداشتن مهارت کامل و عدم تسلط بر تمامی قواعد و انجام ناقص آنها، یک ناآگاهی مرکب شکل بگیرد به این ترتیب که نقصی وجود دارد و آن را نمیبیند و فکر میکند که دیگر نقصی ندارد و به نتیجه دقیق و کامل رسیده است. این توهم دانش بسیار خطرناک است و بحث کردن با چنین انسانی حتی سختتر هم هست چرا که نقص خود را نمیبیند و قبول ندارد. چرا چنین اتفاقی میافتد؟ دلیل آن آموزش و یادگیری ناقص است که این ایده را به مخاطب القا میکند که من دیگر آموزش دیدهام و همه چیز را یاد گرفتم و هر چیزی غیر از دانش من مشکل دارد.
۲. حتی کسانی که مهارت تفکر انتقادی را دارند ممکن است در جایی اشتباه کنند و رفتارهای ناآگاهانهای داشته باشند. دقت کنید که نسبت به نظرات خودمان نیز مطلقگرا نباشید و احتمال رخ دادن خطا حتی با درصد خیلی کم را در نظر بگیرید.
۳. شکلگیری برخی باورهای نادرست به خاطر فرایند ناقص تفکر انتقادی
۴. عمل نکردن به نتیجههای فکری به خاطر مسائل احساسی یا تعصبی. ممکن است با تفکر انتقادی به نتیجهای برسیم ولی به خاطر تعصب یا احساسی خاص آن نتیجه را زیر سؤال ببریم تا مجبور به تغییر نباشیم.
از کمبود مهارت تفکر انتقادی تا دستیابی به آن سطحهای مختلفی از تفکر وجود دارد:
مرحله اول: متفکر نسنجیده (یعنی از مشکلات خاص تفکرمان بیاطلاع هستیم)
مرحله دوم: متفکر مطلع (یعنی از مشکلات تفکرمان خبر داریم)
مرحله سوم: متفکر تازهکار (سعی میکنیم بهتر شویم، اما تمرین منظم نداریم)
مرحله چهارم: متفکر در حال تمرین (یعنی اهمیت تمرین منظم را تشخیص میدهیم)
مرحله پنجم: متفکر پیشرفته (به نسبت تمرینی که میکنیم پیشرفته میشویم)
مرحله ششم: متفکر برجسته (یعنی تفکر ماهرانه و عمیق برای ما به یک عادت تبدیل شده است)
برای رسیدن به تفکر انتقادی باید:
۱. بپذیریم که مشکلاتی جدی در تفکر ما وجود دارد.
۲. تمرین منظم را شروع کنیم.
برخی ممکن است این نکته را قبول نکنند و در مقابل آن مقاومت کنند. به سادگی میتوان پاسخ داد که اگر تفکر ما مشکلات جدی نداشت، وضعیت جامعه ما نیز اینگونه نبود. البته دیدن مشکل در تفکر کار بسیار سختی است و انسان باید به قدرت بالای تحلیل از خود رسیده باشد تا اشکالات فکری خود را بتواند درک کند.
حال با وجود اهمیت تفکر انتقادی سؤال پیش میآید که چرا در جامعه کسی به آن عمل نمیکند؟ هنگام رویارویی با مشکلات و مسائل چر از این روش استفاده نمیشود؟ به سادگی باید گفت که: چون هنگام آموزش چنین چیزهایی آموزش داده نشده است! متولیان آموزش به جای آموزش دادن مسائل مهم و حیاتی برای زندگی، مسائل بیارزش و بدون کاربرد را به ما آموزش دادند و به این ترتیب فارغ التحصیلان مدرسه بدون داشتن دانش و مهارت کافی وارد جامعه شدهاند. پس لازم است تا خودمان فکری به حال خودمان بکنیم و این مهارتها را کسب کنیم اگرچه برایمان سخت است.
یک اشکال عمده در دوره های آموزش تفکر انتقادی نیز آن است که اغلب تنها به ارائه نظری اصول استدلال میپردازند و از پشتوانه عملی برای چگونگی اجرای این اصول در موضوعات واقعی برخوردار نیستند. نکته دیگر این است که داشتن اطلاعات کافی در تفکر انتقادی کافی نیست هرچند که همه اطلاعات مورد نیاز را در اختیار داشته باشیم. بلکه تحلیل و ترکیب اطلاعات اهمیت فراوانی دارد.
نکته دیگر آن است که تفکر انتقادی متضمن آن نیست که فرد حتماً به نتیجه گیری های درست و صحیحی دست می یابد. اولاً فرد ممکن است همه اطلاعات مربوطه را در دست نداشته باشد و در واقع شاید مهمترین اطلاعات از نظر او دور مانده و یا حتی قابل دستیابی نباشد. و دیگر اینکه پیش داوری و سوگیری های شخصی ممکن است مانع از جمع آوری و ارزیابی مؤثر اطلاعات در دسترس گردند.
به منظور کاهش سوگیری های شخصی، می توانید در طول فرایند تفکر انتقادی از مقیاس های مختلفی استفاده کنید. مثلاً به جای اینکه بپرسید “چطور این موضوع با عقاید من متناقض است؟”، بپرسید که “خود این موضوع چه معنایی را در بر دارد؟”
و در نهایت تفکر انتقادی یعنی ابتدا خودمان، افکار و دیدگاههایمان را به چالش بکشیم و جرأت آن را داشته باشیم که به اشتباه بودن آنها در صورت اثبات اعتراف کنیم.
این آخرین درس از مجموعه درسهای تفکر انتقادی بود.
شاید و سربلند باشید.
برای اطلاعات بیشتر درباره مباحث تفکر، آموزشهای مرتبط با دوره کارخانه ذهن هوشمند را مطالعه کنید.
۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
[…] درس پنجم تفکر انتقادی […]